یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
حالا برای من ننوشتین که چرا بیشتر به موضوع ارتباط با خدامون پرداختم ولی حتما فکرش رو بکنین که این مسئله چه تاثیری در دیگر ارتباطات ما داره.
گاهی انسان از خودش می پرسه خداوند چرا من رو خلق کرد؟ این چرایی می تونه ریشه های مختلفی داشته باشه. شاید از زندگی خسته شده. از مشکلاتش. از مصیبت هاش. از ناملایماتش. و اونوقته که می گه چرا؟ شاید هم می خوادبدونه که باید چه کارهایی انجام بده برای همین از چرایی خلقت خودش می پرسه. در هر دو صورت جواب یکی هست. اما اون ریشه، یک چیزی رو فریاد می زنه که باید مهم دیدش..
زندگی خستگی بردار
نیست (1) اما چرا ما از زندگی هامون گاهی خسته می شیم؟ زندگی چی هست؟
شده به اب نگاه کنی و از زلالی و شفافی و لطافت آب کیف کنی؟ مزه آب زندگی(2) است.
شده در جلسه ای معنوی بنشینی و از معنویت اون جلسه لذت ببری و احساس کنی تازه داری نفس می کشی و پر می شی از اکسیژن که نیاز اولیه انسان برای زنده بودن و زندگی کردن هست؟ آن معنویت، زندگی است.
زندگی آن چیزی نیست که ما درگیر آنیم.. حیات و زندگی ای که خدا به ما بخشیده را تا حالا به گمانم نچشیده باشیم.. در حد یک کد بهتون بدم که اگر می خواهی بچشی و بعد از چشیدن ، تداومش بخشی، باید دیندار زندگی کنی (3)
این کد، مطلبی را به یادت نیاورد که قبلا می گفتیم وجود این پازل زندگی، این برنامه و بسته پیشنهادی چقدر برای انسان حیاتی است؟ این حیاتی بودنش از همین جهت است. اگر غیر از این بسته پیشنهادی خدا انتخاب کنی خود را میرانده ای. اگر غیر ازاین بسته عمل کنی خود را میرانده ای. برنامه ی حیات واقعی را همین بسته به تو می دهد.. باید بفهمی اش، جایگاهش را بشناسی، هر تکه را سرجای خودش قرار دهی و در وجودت منسجمش کنی، آنوقت تک تک رگ های حیاتی بدنت، به زندگی ات خون رسانی می کنند و حیات پاکت را تضمین می کنند...
ما در رابطه ی با خودمان، باید این تکه از پازل را پیدا کنیم و معنای زندگی و حیات را بیابیم، کارهایمان نیز جهتی خاص می گیرد. اساس نگاهمان تغییر پیدا می کند..
خداوند فیاض مطلق است. از سر فیضش به انسان وجود بخشیده. از سر فیضش، استعداد رشد و کمال را در من قرار داده. از سر فیضش، بستر رشد و رسیدنم را قرار داده است.. دنیا را مهد تربیت من قرار داده است.
من اگر نگاهم به دنیا دارالتربیه باشد، چه اثری در رفتار و اعمالم دارد؟ دنیا بستری است برای تربیت من. برای رشد و کمال من. برای کسب کردن و تحصیل کردن مقامات (4)..
و اگر نتوانم یا نخواهم یا غفلت کنم از اینکه دنیا را اینگونه ببینم، آیا توانسته ام در این دنیا زندگی داشته باشم؟
همین قدر می خواستم ذهنتان با این تکه از پازل معرفتی آشنا شود که وقتی نگاهمان به دنیا، نگاه دارالتربیه باشد، می توانیم زندگی کنیم و نه فقط زنده باشیم مانند گیاهان و نباتات..
اندیشه کنید.. دار التربیه چگونه جایی است ...
و بعد خوب است بخوانید که بواسطه همین نگاه و نوع استفاده ی ما از این دنیا، دنیا ممدوح یا مذموم می شود.
--------------------------
1. الإمامُ علیٌّ علیه السلام : اعلَموا أنّهُ لَیس مِن شیءٍ إلّاویَکادُ صاحِبُهُ یَشبَعُ مِنهُ ویَمَلُّه إلّا الحیاةَ ؛ فإنّهُ لا یَجِدُ فی المَوتِ راحةً . (نهج البلاغة : الخطبة 133 .) امام على علیه السلام : بدانید که هیچ چیزى نیست جز این که دارنده اش از آن سیر و خسته مى شود، مگر زندگى ؛ زیرا در مرگ آسودگى نمى بیند .
2 . الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : طَعْمُ الماءِ الحیاةُ . (تحف العقول : 370) امام صادق علیه السلام : مزه آب ، زندگى است
3 . الإمامُ علیٌّ علیه السلام : لا حیاةَ إلّا بالدِّینِ ، ولا مَوتَ إلّا بجُحودِ الیَقینِ . (الإرشاد : 1 / 296 .) امام على علیه السلام : زندگى، جز به دیندارى نیست و مرگ، جز با از دست دادن یقین نیست .
در صورت تمایل و برای مطالعه بیشتر در این خصوص می توانید شماره تلگرامتان را بگذارید تا در کانال ذکر، دعوت شوید..
4 . شرح چهل حدیث امام خمینی رحمه الله علیه، حدیث ششم، ص 120
خوب بود.
خوشحالمی شم به وبلاگ من هم سر بزنید:)