وعده

وَعَدَ اللَّهُ ...

وعده

وَعَدَ اللَّهُ ...

وعده

بیاندیش:

در حال ساختن عالمی هستی که تا بی نهایت، در آن زندگی خواهی کرد..

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

"طرح صمیمانه با امام "

✍️هر روز، قلم به دست می گیریم و برای امام زمان ارواحناله الفداء، نامه ای می نویسیم. به حضرت سلام می کنیم و درد و دلی عاشقانه، عارفانه، از سر صدق خواهیم داشت.

🌺باور دارم این دعوت، از سمت خود حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ما اجابت کننده ایم. فدای مهر و محبت تان بشویم آقاجان.

👈نامه های خود را به آیدی @yazahra10 در ایتا بفرستید.

📌نکته 1: در صورت تمایل، نام مستعار یا نام و نام خانوادگی خود را نیز بفرستید
📌نکته 2: حتما #صمیمانه_با_امام را در پیامتون قید کنید.

✍️نامه های ارسالی حاوی هشتک، در صورتی که قابلیت انتشار داشته باشند، به اسم خودتان در کانال گذاشته خواهند شد.

🔹ایتا:
📢 https://eitaa.com/joinchat/3492216926C09c394f203

🔸بله:
📢 https://ble.ir/samimane_ba_emam

🔹سروش:
📢 https://sapp.ir/joinchannel/ZlyYeGiTVIH8xgCsv2NROb9E

📣کانال #صمیمانه_با_امام در سروش، ایتا، بله

🆔 @samimane_ba_emam

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۶
شهریور

یکی از خواهرانم، خواسته بودند نظم رو توضیح بدیم.

سوال خیلی خوبیه..و خیلی خوب تر ، خوشحالم از خواهرم که دنبال معنای دقیق هست. افکارشون منور الهی.

نظم در طبیعت

مسئله‌ی مهمی است.

توصیه‌ای است که امیرالمومنین علی علیه السلام به ما کرده‌اند. از آن توصیه‌های خاص:

 

... هر کس را، که این نامه من به او رسد..

 اُوصِیکُما بتَقوَى اللّه ِ و نَظمِ أمرِکُم(1)  سفارش مى کنم به تقوا و نظم در امورتان.

بنظرتون؛

  • یا زهرا
۲۵
شهریور

سلام به همه خواهرانم

امروز قراره آش بپزم ببریم ان شاالله برای مجلس سالار شهیدان، امام عزیزمان  



یاد آش پشت پاهایی که می پزیم.. یاد آش پشت پاهایی که مادران شهدا می پختند و جنازه بچه هاشون برمی گشت.. گاهی خبرشون فقط می رسید و نه هیچ چیز دیگر..

حسین جان می روی با افتخار.. دلم نمی آید بگویم برو بسلامت.. نرو.. سلامتی نذاشتند برایت.. اما با افتخار رفتی.. سلام ما را به مادر برسان..

حسین جان برو با عزت در آغوش رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم..

این دنیا جای ماندن نیست.. تنگ است برای وسیعی چون شما..

  • یا زهرا
۲۲
شهریور

فصل رویش

یادت هست که احسان چه بود؟ دقت اول چه بود؟ دقت دوم چه؟

اما می‌دانی... بگذار بی مقدمه بگویم، بی تعارف:

  • یا زهرا
۲۰
شهریور

تک تک هدایا را که باز می‌کرد، از چهره‌ خندانش می‌فهمیدیم چقدر خوشحال شده. همه‌مان خوشحال بودیم الا یک نفر. آخر سر هم، همان یک نفر، با همان دلخوری‌اش، به آن کودک 7ساله گفت: تشکر کن. کودک نفهمید. بلندتر گفت: فلانی، تشکر کن. از صدای بلندش، همه، جا خوردیم. ذهن کودک که قفل کرد، بنده خدا. و سر همین تشکر نکردن، آن فرد با دلخوری قهر کرد و رفت و این اتفاقی که می‌توانست خوشایند باشد را، برای همه تلخ کرد.

 

کاری به درستی و نادرستی رفتار نداریم. دقت اینجاست که این ناراحتی یعنی چه؟ به کسی احسانی بکنی و اگر تشکر نکرد، ناراحت شوی. برق چشم‌هایش، تشکر نبود برایت؟ راضی‌ات نکرد؟ به این چه می‌گویند؟

 

  • یا زهرا
۱۹
شهریور
  • یا زهرا
۱۸
شهریور

زود به زود، احوالشان را جویا می‌شد. به دیدارشان می‌رفت. مختصر پولی که به‌دست می‌آورد، به حسابشان واریز می‌کرد تا کمبودی آنان را آزار ندهد. هدیه‌های مختلفی برایشان می‌خرید و... پای درد دلش که می‌نشستی، دلش می‌خواست هر لحظه در خدمت والدینش باشد. بااین حال پدرش، به او گفته بود: اخلاق و رفتارت خوبه. دعات می‌کنم ولی احسان کردنی که قرآن در مورد والدین گفته، تو بچه‌های من نیست!

احسان به والدین

می‌پرسید احسان دقیقا چیست؟ رفتارهای نیکویش را تحسین کردم. الهی که بهتر و بیشتر بتواند خدمت والدینش را بکند.

احسان، دو دقت ابتدایی دارد. الهی که این دقت‌ها را داشته باشیم.

 

  • یا زهرا
۱۶
شهریور

جاتون خالی صبح زود، رفته بودم زیارت. الهی روزی همه بشه.

یکی از بهترین کارها وقتی زائر هستی، به نیابت از دیگران زیارت کردن و برای دیگران دعا کردن است. چقدر عمیق و با تمام وجود دعا کردم خدایا همه بیمارانمان را شفا بده.


ما چقدر خودمان را بیمار می‌دانیم؟ کدام بیماری سخت‌تر است؟ بیماری جسم یا روح؟ الهی که خدا همه‌ی بیماری‌هایمان را شفا دهد به ...

 گاهی شفاها به رخ دادن یک معجزه است. برخی شفاها به خوردن دارو و استفاده از یک واسطه مادی است اما بیماری روح را چه کنیم؟ اضطراب‌ها، وسواس‌ها، شرک‌های مخفی‌یمان..این‌ها را چه کنیم؟

  • یا زهرا
۱۴
شهریور

هر ساعتی از صبح که بلند شدی، کار اولت این باشد که درنگی کنی. اگر تمرکز کافی را برای درنگ نداری، دست به قلم بشو و بنویس. ببین تا شب، می خواهی چه کارهایی انجام دهی. معمول ما آدم‌ها، زمان و تعداد کارهایی که بیشتر انجام می‌دهیم و حواس و دغدغه مان، به آن هاست، مربوط به کارهای این دنیایمان هست. با این اوصاف، اگر اعمال ما را در فرمول زیر بگذارند ، ضرر نمی‌کنیم؟

 

  • یا زهرا
۱۲
شهریور

هر چیزی را در این دنیا ببینی، بالاخره یک روزی پایان می‌پذیرد. فقر روزی تمام می‌شود. ثروت تمام می‌شود. چه بسا عزتی که تمام بشود! دوستی‌ها تمام می‌شوند ولو اتمامشان با مردنمان باشد. به هر چیزی فکر کنید تمام شدنی است.


 جاودانگی

-مدت ها به عکس خیره بودم در سایز بزرگش -

 

  • یا زهرا
۱۰
شهریور

این روزها، حتما، طعم گس فشار اقتصادی را شما هم چشیدید. سخته اما وقتی به ابعاد مختلفی که برای رشد ما می‌تواند داشته باشد نگاه می‌کنم، خدا را شاکرم از این نعمت بزرگ.

 

فشار اقتصادی کجا خودش را نشان می‌دهد؟

  • یا زهرا
۰۸
شهریور

سعی کنید حتما امروز، ولو به دقایقی، نکاتی در فضائل مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام بخوانید و بدین واسطه، معرفتمان را بیافزاییم


ببینید و بشنوید و بخوانید

عید غدیر


امام جعفر صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان نقل نمودند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:

  • یا زهرا
۰۷
شهریور

چند جمله ی کوتاه، فکر کردن، تعمق، وصل شدن، نتیجه گرفتن، تقرب ، با شما. بسم الله:

  • یا زهرا
۰۵
شهریور

 

-         نه جانم. مربی نیومده. به جای خودش بدون اطلاع دو نفر دیگه رو فرستاده. می پرسم مربی کجاست می‌گه فلانی گفته من بیام دیگه به جاش. دِ آخه به فلانی چه ربطی داره که دخالت کنه!

+ لابد صلاحی بوده حالا چرا اینقدر عصبانی؟!!

-         ئه خب هماهنگ نکردن. من مسئولم

  • یا زهرا
۰۳
شهریور

پول زیادی بخاطر ثبت نام در این دوره ها را داده بودم و حالا مانده بودم چه کنم. بروم یا نروم؟ شما بودید چه می کردید وقتی :

حسابی با این و آن هماهنگ کردی- حسابی ها - که آیا می‌توانند دوقلوهایت را نگه دارند تا تو بتوانی بروی سر کلاس، بالاخره بنده خدایی قبول می‌کند، با چه وضعی از آن ها دل می‌کنی و گریه هایشان را تحمل می‌کنی- مادری دیگر- بسرعت جت، خودت را به ماشین می‌رسانی و با اندک پولی که داری، راهی موسسه می شوی. می‌خواهی پایت را بگذاری در موسسه، که جوانی جلوی راهت سبز می شود و التماس می‌کند که جایش را به او بدهی و ترم اخر دانشگاهش است و دیگر در این شهر نیست که بتواند بعدها شرکت کند و با بدبختی پولش را قرض کرده و پولها را نشانت می‌دهد و التماس که..

خب بگو. شما بودی چه می کردی؟

  • یا زهرا
۰۲
شهریور

عمیق و نه خیره، به چهره اش می‌نگریستم. چشمانش بسته بود و راحت می‌توانستم هرچقدر دلم می‌خواهد، عاشقانه نگاهش کنم. نگاهش می‌کردم اما انگار تک تک روزهایی را که با او سر کرده بودم می‌نگریستم. تک تک روزهایی که مهرش رو نمی‌­دیدم اما او، مهر می­‌ورزید. و حالا که می­‌دیدم ذره­‌ای از مهرهایش را، می­‌خواستم جبرانی بکنم.

کمی تکان خورد و من، نگاهم را زیر انداختم تا اگر چشمانش را باز کرد، نبیند مستقیم نگاهش می­‌کردم. مطمئن که شدم هنوز خواب است، نفس عمیقی کشیدم و مجدد، محو صورتش شدم. چروکیده شده بود و زیبایی و شفافیت پوستش را از دست داده بودم. مادرم. چقدر در این لحظات تو را دوست می­‌دارم. پدرم را نیز. آن­ها بهترین احسان­ها را برایم انجام داده­‌اند و وقت آن است من هم، همان کار را بکنم.

تلفن را برمی‌دارم و شماره را می­‌گیرم.


  • یا زهرا