🌺 هرگاه به امام سجاد علیه السلام مژده مى دادند که داراى فرزند شده است، پیش از آنکه بپرسند پسر است یا دختر، مى پرسیدند! آیا سالم است؟ و هنگامى که مى فهمیدند سالم است، مى فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَخْلُقْ مِنّى خَلْقًا مُشَوَّهًا. سپاس از آنِ خدایى است که از من آفریده اى ناسالم نیافریده است.
📚وسائل الشیعة ، ج 15 ، ص 143 .
🌺مواظب #چشم، #گوش و #زبان خود باشید.
#گناه، سمّ مهلکی است که #حسین را از انسان می گیرد
🌺بعثت و وحی الهی، حقایقی را برای مردم روشن کرد؛ برای بشریّت حقایقی را روشن کرد. این حقایق به نحوی است که اگر آحاد بشر و جوامع گوناگون بشری به این حقایق ایمان بیاورند و عملاً ملتزم بشوند، حیات طیّبه به اینها خواهد رسید.
🍀حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی زندگی شیرین و پُرفایده و مطلوب، حیات پاکیزه؛ پاکیزه بودنش به این است که مطلوب باشد، شیرین باشد، انسان را در صراط کمال کمک کند به حرکت و برخوردار از همهی زیباییها و نیکوییها باشد، هم در دنیا و هم در آخرت. این حیات طیّبه است. اگر دلها به این معارف، به این حقایق آشنا بشوند، به آن بگروند و بر لوازم آن پایبند باشند، حیات طیّبه قطعاً در انتظار آنها است.
📚بیانات مقام معظم رهبری دامت برکاته در تاریخ ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
🌺مخاطبان عزیز، سلام. سلام و رحمت های خاص الهی بر شما باشد الهی.
🍀توفیقاتتان روز افزون باشد .
✨🌺عیدتان مبارک. اسعدالله ایامکم...🌺✨
🌸 می خواهیم با هم، از خداوند یک عیدی عالی بگیریم. می دانیم که وقتی دعا و خواسته مان را بین دو صلوات قرار بدهیم، امیدمان به گرفتنش، مستجاب شدنش، بیشتر و بیشتر است. پس با هم صلوات می فرستیم:
🌀 سرگردان خیابان ها، بنزین تمام می کرد و مسیر را پیدا نمی کرد. کسی نبود او را راهنمایی کند؛ آخر، خودش هم نمی دانست دقیقا کجا باید برود. بدون هدف مشخصی، آمده بود که به بهترین جا برسد. پیدا نکرد. بارها بنزین تمام کرد. ماشینش فرسوده شد. حتی تصادف کرد. زخمی شد. اما آنجایی که می خواست و باید را، پیدا نکرد. به آدم های دور و برش نگاه کرد. همه در تکاپو بودند.
🌺سلام آقاجان
چقدر زیباست روزی که با یاد شما آغاز شود و به سربازان کوچک تان نگاهم بیافتد و آنان را به امید جنگیدن در میدانی که شما، میدان دارش هستید و فداشدن برای چون شمایی، صبحانه دهم و آب دهم و محبت کنم و ببوسمشان.
🌸وقتی پای عشقی در میان باشد، پیر، جوان می شود. ناتوان، توانا می شود. ضعیف، قدرت پیدا می کند. انگار عامل حیات و قدرت و حرکت ما آدم ها، همان عشق و محبتی است که در دلهایمان داریم.
- مامان، امتیازام چقدره؟
- بزار ببینم. هفت تاست.
- اگه نقاشی بکشم چند امتیاز می گیرم؟
- بستگی داره چطوری رنگ کنی. از یک امتیاز تا پانزده امتیاز.
- اگه پانزده تا بگیرم، امتیازام چندتا می شه؟
- می شه بیست و یک
- خب چندتا مونده تا بشه سی تا؟
🔹دلش می خواست بازی کامپیوتری کند. از همان ابتدای صبح، برنامه ها و کارهایش را طوری می چید که بتواند امتیاز بگیرد و برای ساعت 7 شب که زمان بازی بود، به حد نصاب رسیده باشد.