می گویم وبلاگ را می خوانی؟ پاسخ می دهد: آری می خوانم. می گویم نظرت را نگفتی برایم؟ می گوید هنوز سبک نوشتنت دستم نیامده تا بتوانم نظری بدهم. می گویم : سبک را ولش کن..
این ولش کن از آن کلماتی است که بارها به خاطرش تنبیه شده ام و بارها دعوایم کرده اند(1). بچه ای را می زنند می گویم ولش کن. روی چیزهای بیخودی تاکید می کنند می گویم ولش کن. بار آخر چه قشقری به پا شدن از این ولش کن و .. اما باز هم می گویم عزیزم ولش کن. چیزهای بی اهمیت را ولش کن (2) . سبک نوشتن و این ها به چه کارت می آید. ولش کن. مطلب را بخوان و تأمل کن و فکر کن و محتوا را فهم کن و پیاده کن و سوال بپرس (3)..
این ولش کن همان توجهت را به چیز بهتری معطوف کن نیست؟ این ولش کن همان انرژی ات را برای کار دیگری صرف کن نیست؟ اگر خیلی چیزها را در زندگی ولش کنی، به چیزهای مهم تر نخواهی رسید؟!
به نظرت پیشنهاد خدا این نیست که به مهم ترین ها بپردازی و خود را درگیر چیزهای کوچک و بی اهمیت و ناچیز و دنیاااااااا(4)، نکنی؟
* * * * * * * *
صدای مادرم در گوشم می پیچد که بیا صبحانه ات را بخور. چی
شده امروز صبح زود بیدار شدی..