گوشه گیر از عالم پر شور اگر خواهی حضور
... عن أبی عبد اللّه، علیه السّلام، قال: فی التّوریة مکتوب: یا ابن آدم، تفرّغ لعبادتی، أملأ قلبک غنى و لا أکلک إلى طلبک، و علىّ أن أسدّ فاقتک و املأ قلبک خوفا منّی. و إن لا تفرّغ لعبادتی، أملأ قلبک شغلا بالدّنیا، ثمّ لا أسدّ فاقتک و أکلک إلى طلبک. (1)
«فرمود حضرت صادق، علیه السلام، که در تورات
نوشته شده است: اى پسر آدم، فارغ شو از براى عبادت من، تا پر کنم قلب تو را از بىنیازى
و واگذار نکنم تو را به سوى طلب خویش، و بر من است که ببندم راه فقر تو را و پر کنم
دل تو را از خوف خویش. و اگر فارغ نشوى براى عبادتم، پر کنم دل تو را از اشتغال به
دنیا، پس از آن نبندم فقر تو را و واگذارم تو را به سوى طلبت.»
اگر با دقت روایت
را نخواندی دوباره برگرد و بخوان. عجیب روایتی است. از سنت های الهی خبر می دهد.
آن هم سنتی که همه ی ما دنبال آن هستیم و به اصطلاح سوراخ دعا را گم کرده ایم.
اینکه می فرمایند تفرّغ لعبادی. فارغ شو برای عبادت من.. این تفرغ به کسی می گویند که "تمام وقت خود را صرف آن مسئله بکند به طورى که به چیز دیگر اشتغال نورزید. و تفرّغ قلب براى عبادت، خالى نمودن از توجه به هر چیزی است. (2)
وقتی قرار باشد برای عبادتش فراقت حاصل کنیم، دو مورد را باید رعایت کنیم. در وقتمان فراغت ایجاد کنیم و در قلبمان نیز . این دو فراغت را باید ایجاد کرد تا بتوان به فراغت عبادت رسید. معنایش را که در هوا گرفتی؟ آنقدر زرنگ و تیز هستی که مطمئنم تا انتها نخوانده رفته ای.
پس شد دو مورد: 1. فراغت در وقت 2 . فراغت در قلب
1 . منظور ما از فراغت وقت این است که در هر شبانه روز، وقتی را برای عبادت خودمان مشخص کنیم و در آن زمان، خودمان را موظف کنیم که به هیچ کار دیگری مشغول نباشیم و فقط به عبادت بپردازیم.
می دانی اگر باور کنیم که عبادت یکی از
کارهای مهم ماست که البته آنقدر مهم هست که نمی شود با دیگر کارها مقایسه اش کرد،
هیچوقت ترک که هیچ، زمان مخصوص عبادتمان را صرف چیز دیگری نخواهیم کرد.
اما آن چیزی که مهم تر از فراغت وقت هست،
فارغ شدن قلب است. البته که وقتی وقتت را مخصوص کاری بگذاری، مقدمه ای می شود برای
اینکه قلبت هم از چیزهای دیگر جدا و رها شود.
2 . منظور از فراغت قلب، این است که وقتی مشغول به عبادت هستی، خودت را از مشغله ها و افکار دنیایی رعا کنی و توجه قبت را از امور دیگر بگیری و دلت را یکسره خالی و خالص برای توجه به عبادت و مناجات با حق تعالی نمایی.
تا نتوانیم این فراغت را برای قلبمان پدید بیاوریم، نمی توانیم به آنچه در روایت بالا بیان شده برسیم. می دانی بدبختی ما کجاست؟ آن جا که ما نه تنها موقع عبادت خود را از دنیا و .. رها نمی کنیم، بلکه تمام افکار و اندیشه هایمان را ذخیره می کنیم برای وقت عبادت. همین که تکبیرة الاحرام نماز را مىگوییم، گویى در دکان را باز کردیم، یا دفتر محاسبات را گشودیم، یا کتاب مطالعه را باز کرده ایم، یا به قرارها و مدیریت زمان هایمان می پردازیم و .. خلاصه زمانی به خودمان مىآییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم!
گاهی اوقات، صبح های زود، یا شب ها و نیمه شب ها، کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمه الله علیه را باز می کرد و بلند بلند برای خود می خواند و اشک می ریخت. کجاست که بیاید و برایمان بخواند و اشک بریزد که حضرت امام اینگونه به ما فرموده اند:
"عزیزم، تو مناجات با حق را مثل تکلم با یک نفر بندگان ناچیز حساب کن. چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان، سهل است با یک نفر از بیگانگان، اشتغال به صحبت داشته باشى، مادام که با او مذاکره مىکنى، از غیر غافلى و با تمام توجه به او مشغولى، ولى در اشتغال به مکالمه و مناجات با ولىّ النعم و پروردگار عالمیان بکلى از او منصرف و غافلى و به دیگر امور متوجهى؟ آیا قدر بندگان از ذات مقدس حق افزون است؟ یا تکلم با آنها ارزشش از مناجات با قاضى الحاجات بیشتر است؟ آرى من و [شما] مناجات با حق را نمىدانیم چیست. تکالیف الهیه را سر بار امور مىدانیم، البته امرى که تحمیل بر شخص شد و سربار زندگانى گردید، در نظر اهمیت نخواهد داشت. باید سر چشمه را اصلاح کرد و ایمان به خداوند و فرمایشات انبیا پیدا کرد تا کار اصلاح شود. همۀ بدبختیها از ضعف ایمان و سستى یقین است."
خداوند به ما رحم کند و باورمان را باورهایی الهی قرار دهد ...
________________________________________
1 . اصول کافى، ج ٢، ص ٨٣، «کتاب ایمان و کفر» ، «باب العبادة» ، حدیث ١.
2 . شرح چهل حدیث امام خمینی ره، ص 428
3 . همان، ص 429