مرا ثنای امام امم، مهم، اهم
سر در کلاس نوشته: رباتیک
کلاس آموزشی اش را
گذرانده. آشنا به اصطلاحات و قوانین فیزیک شده است. یادداشت برداری اش را کرده و
حالا مرحله عملیاتی کردنش است. در ذهنش از قبل عملیاتی شده بود اما الان، مرحله
ظهور آموخته هایش است. استاد بالا سر
شاگردانش است و مراحل ساخت ربات را نظاره می کند. هر کس دقت بیشتری داشته، اشتباه
کمتری مرتکب شده است.
استاد ناظر است و اشتباهاتشان را هم قبل از اینکه وارد
اشتباه بشوند و هم بعد از آن اصلاح می کند. مرتب به آن ها سر می زند و یک لحظه از
حالشان غافل نمی شود. کمکشان می کند که بتوانند قطعه ها را سر هم کنند. لحیم کاری
و ظریف کاری ها را باز مرور می کند تا دقت بیشتری داشته باشند. شاگردان هم هر کدام
متناسب با روحیه خودشان، بر این مرورها دقت می کنند. اما استاد باز هم دلسوزی می
کند و بی دقتی هایشان را اصلاح می کند. ربات ها رو به اتمام است و شکل اولیه اش را
گرفته اند. اما حرکت نمی کنند. نیاز به منبع انرژی دارد. حالا زمان بهره گرفتن است
از این کلاس درس. استاد چگونگی ساخت منبع انرژی را نیز پای تخته برایشان تشریح می
کند و باز هم همه مشغول ساخت می شوند و استاد هم ناظر و اصلاح کننده است. باید تا
این مرحله را می ساختند که استاد مرحله بعدی را برایشان بگوید. منبع انرژی هم ساخته شده و ربات ها روشن شده
اند اما حرکتی ندارند.
استاد رو به شاگردان کوشا و تلاشگرش می کند و می گوید: این جا دیگر خلاقیت خودتان است. چه دستوری به ربات می خواهید بدهید؟ تک تک بگویید تا مدار همان دستور را اموزشتان بدهم و بسازید و رباتتان حرکت کند..
بالاخره این ربات ها حرکت خواهند کرد. اما من و تو چه؟ تا کی استاد به ما آموزش بدهد و ما را بارها به منبع انرژی وصل کند و ما همین طور در جا که هیچ، عقب گرد کنیم؟ تا کی می خواهیم در این ورطه ای که ایستاده ایم بمانیم؟ عمرمان می رود و ما همین طور ایستاده ایم.. عمر گذر می کند و ما را به عقب می راند.. در همین مرحله ماندن مساوی است با عقب ماندگی مان از حرکت رو به تکامل تمام هستی...
اندیشه ای بکنیم، روی مثالی که عرض شد، روی نوع رابطه مان با امامانمان، با امام زمانمان
معمولا در نظام سبک
زندگی اسلامی، صحبت از رابطه انسان با خدا و مخلوقات و با خودش می شود اما چرا
صحبت از رابطه انسان با امامش نمی شود؟ مگر نه اینکه این جایگاه نیز، جزو نظام سبک
زندگی اسلامی ما مسلمان هاست؟
شما می دانید امام، چه جایگاهی در زندگی مان دارد؟ دقتی در روایات بکنیم و در این جایگاه، بهتر بیاندیشیم:
جایگاه امام نسبت به کل نظام هستی:
الإمامُ الباقرُ علیه السلام : لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها کَما یَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ . (الکافی : 1 / 179 / 12)
امام باقر علیه السلام : اگر براى لحظه اى وجود امام از زمین برداشته شود ، زمین ، ساکنان خود را چنان به تلاطم مى اندازد که امواج دریا دریانشینان را .
جایگاه امام در تعلیم :
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إنَّ الأرضَ لا تَخْلُو إلّا وَفِیها إمامٌ ، کَیْما إنْ زادَ المُؤمنونَ شَیْئا رَدَّهُمْ ، وإنْ نَقَصُوا شَیْئا أتَمَّهُ لَهُم . (الکافی : 1 / 178 / 2)
امام صادق علیه السلام : زمین هیچگاه خالى از امام نمى ماند تا اگر مؤمنان چیزى [به دین] افزودند ، آنها را [از این کژراهه ]برگرداند و اگر چیزى را کاستند برایشان کامل کند .
جایگاه امام در نجات امت:
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : إنّما مَثَلُ أهلِ بیتی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفینةِ نُوحٍ ؛ مَنْ رَکِبَها نَجا، ومَنْ تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ . (بحار الأنوار : 23 / 105 / 3 .)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : همانا مَثَل خاندان من در میان شما به کشتى نوح مى ماند که هر که بر آن سوار شد نجات یافت و هر که از آن بازماند غرق شد.
جایگاه امام در هدایت :
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : انْظُروا أهلَ بیتِ نبیِّکُمْ ، فالْزَموا سَمْتَهُمْ ، واتَّبِعوا أثَرَهُمْ ، فلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِن هُدىً ، ولَنْ یُعیدوکُمْ فی رَدىً ، فإن لَبَدوا فالْبُدوا ، وإن نَهَضوا فانْهَضوا . (نهج البلاغة : الخطبة 97)
امام على علیه السلام : به خاندان پیامبر خود بنگریدو راه آنان را در پیش گیرید و در پى آنها حرکت کنید؛ زیرا آنان هرگز شما را از راه راست منحرف نمى کنند و به هیچ هلاکتى در نمى افکنند. اگر نشستند شما نیز بنشینید و اگر بپا خاستند شما نیز بپا خیزید.
ادامه جایگاه دنیوی امام در آخرت با میزان و سنجش اعمال :
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : إنّما الأئمّةُ قُوّامُ اللّه ِ على خَلْقِهِ ،وعُرَفاؤهُ على عِبادِهِ ، ولا یَدْخُلُ الجنّةَ إلّامَنْ عَرَفَهُمْ وعَرَفُوهُ ، ولا یَدْخُلُ النّارَ إلّا مَنْ أنْکَرَهُمْ وأنْکَروهُ . (نهج البلاغة : الخطبة 152)
امام على علیه السلام : همانا امامان از جانب خدا تدبیر کننده کار مردمانند وکارگزاران او بر بندگانش. به بهشت در نمى آید مگر کسى که آنان را بشناسد و آنها نیز او را، و به دوزخ وارد نمى شود مگر کسى که ایشان را انکار کند وایشان نیز او را نشناسند و نپذیرند.
جایگاه امام در وساطت فیض و رحمت الهی:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : ألَا إنّ مَثَلَ آلِ مُحمّدٍ صلى الله علیه و آله کَمَثَلِ نُجومِ السَّماءِ ؛ إذا خَوى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ ، فکَأنَّکُمْ قَد تَکامَلَتْ مِنَ اللّه ِ فیکُمُ الصَّنائعُ ، وأراکُمْ ما کُنْتُمْ تَأملونَ .( نهج البلاغة : الخطبة 100)
امام على علیه السلام : هان! مَثَل خاندان محمّد صلى الله علیه و آله مثل ستارگان آسمانند که هرگاه ستاره اى ناپدید شود ستاره اى دیگر آشکار مى گردد، پس، چنان است که نعمتهاى خداوند در میان شما کامل گشته و آنچه را آرزو مى کردید به شما ارائه کرده است.
جایگاه امام در حیات انسان:
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام ـ فی ذِکْرِ حالِ الأئمّهِ وصِفاتِهمِ ـ : جَعَلَهُمُ اللّه ُ حیاةً للأنامِ ، ومَصابیحَ للظَّلامِ ، ومَفاتیحَ للکلامِ ، ودَعائمَ للإسلامِ . (الکافی : 1 / 204 / 2 .)
امام صادق علیه السلام ـ در بیان حال ائمّه و ویژگیهاى آنان ـ فرمود : خداوند آنان را [مایه ]حیات مردمان و چراغهایى در تاریکى و کلیدهاى سخن و ستونهاى اسلام قرار داد.
باز هم هست. نمی شه زندگی رو از امام خالی دونست. اینقدر که نقش امامت بواسطه خداوند برای انسان مهم و حیاتی قرار داده شده است..
و ما، ارتباط با اماممان را در کجای نظام و مجموعه ی پیشنهادی و سبک زندگی خودمون قرار دادیم؟ در حاشیه ترین نقطه؟؟
قلب هستی، امام است.. قلب عامل تپیدن و حیات بدن است.. تپش هایتان اهل بیتی باشد الهی..
توصیه استاد اخلاق ارجمند، حضرت ایت الله قرهی را در "رابطه با امام زمانمان" در اینجا بخوانید. اگر روزیتان باشد.. الهی که روزیتان باشد الهی الهی.. خدایا روزی همه مومنین بکن عملی کردن این بخش از سخنان استاد را... قسمت انتهایی متن : آرزومندان سربازی حضرت حجّت! .........
مثال جالبی بود
ممنون