نقد اوقات را محاسبه کن
الان چند روزه بسته رو بهت دادن. می دونی هم که باید بازش
کنی و استفاده کنی. پس چرا همین طور بسته نگهش داشتی؟ آخه بسته باید باز بشه تو
چرا بازش نمی کنی آخه؟
یعنی چی که دو سه روزه هی تو دلم می خوام برم سراغ بسته
ولی همین طور فقط نشستم و به همه کار می رسم الا اون . می میری قرآن رو باز کنی
بخونی اش؟ نه. واقعا. نه. می میری یه کم ازش بخونی؟ دیگه داری حالم رو به هم می زنی
با این تنبلی ات. یه کم دست از تنبلی بر دارد. مگه چقدر دیگه زنده می مونی..
مخاطبین عزیز ببخشید .. آخه نمی دونین که. هی به ذهنم می یومد که خب حالا وقت هست بدو برو قرآن رو بردار یه آیه بخون. مگه گوش دادم به ندای ذهنم.. شما بگین این آدم تنبل رو نباید دعواش کرد؟
اصلا می رم پیش خانم رسولی.. فعلا که قاتی ام.. تا بعد..
چند ساعت بعد..
داشتم ی کتابی می خوندم و بالکل یادم رفت بیام بنویسم. الان تازه نشستم سر سیستم و می خوام اتفاقاتی که افتاد رو براتون تعریف کنم. رفتم پیش خانم رسولی، با همون اعصاب داغون و خورد و خاک شیری که داشتم. گفتم که چی شده و چرا عصبانیم. و خب بعدش.. خودتون بخونید..
+ حالا به نظرت عصبانی بودن از دست خودمون به درد می خوره؟
- نمی دونم.
+ به درد بخورش کنیم چطوره؟
- مثلا چطوری؟ مگه عصبانی شدن از خود آدم هم می شه به درد بخور باشه؟ من از به درد نخوری خودم عصبانی ام اونوقت شما می گی به درد بخورش کنم؟
+ گفتی نشستی و با خودت دعوا کردی و نوشتی؟
- بله. نوشتم.
+ این خیلی خوبه. اینکه حواست به خودت هست. اتفاقا یکی از پیشنهادهای خدا هم همینه. که حواستون به خودتون باشه(1). رو خودتون مراقبت داشته باشید که چه می کنید و چه نمی کنید(2). وقتی آدم حواسش به کارهاش باشه، می تونه راه در پیش رو بهتر بره(3). الان که شما خودت رو دعوا کردی، بعدش چه تصمیمی گرفتی؟
- تصمیم؟ تصمیم نگرفتم. پاشدم اومدم این جا. دیدم خیلی قاتی ام و اعصابم از دست خودم خورده گفتم بیام پیش شما تا شما بگین چی کار کنم.
+ اینم خوش تصمیمیه. پس شما تا الان سه تا کار کردی.. حواست به خودت بوده. بعد خودت رو به حساب کشیدی که چرا این کار رو کردی و چرا اون کار رو نکردی. و بعد تصمیم گرفتی که یه کاری بکنی بالاخره. این وسط یه جای خالی هست. اینکه شما سنگاتو با خودت وا بکنی. ببینی بالاخره این کاره هستی یا نه(4).
- این کار رو که کردم اول کار..
+ درسته. منتهی باید مدام این کار رو انجام بدی(5). چون نفس راحت طلب انسان مدام اون رو سوق می ده به کاری نکردن و آسوده بودن و تلاش نکردن و کلا راحت بودن. نه؟ اگه این طور نیست چرا پس وقتی ندای درونی ات می گفت برو سراغ قرآن نرفتی؟ به قول خودت تنبلی علتش بوده.. همه ما آدم ها این تنبلی رو داریم(6). یکی بیشتر یکی کمتر.. اونی موفق تره که در طول روز مراقبت رو خودش داشته باشه و نزاره این نفس تنبلش، بهش غلبه کنه و مانع بشه که کارهای درست رو انجام بده و آخر شب هم حساب بکشه ازش (7) و اگه پاشو از گلیمش بیرون گذاشته، به قول شما دعواش کنه. صبر کن یه لحظه ..
اینجا بود که خانم رسولی رفتن تو اتاق و یه کتابی دستشون بود و دادن به من و گفتن اگه دوست داشتم نگاهی بهش بیاندازم. اسمش: بلورچی. مجموعه دست نوشته ها و یادداشت های شهید مهران(علی) بلورچی
یکی دو صفحه اش رو خوندم . انگار که این شهید هم هر شب از خودشون حساب می کشیدن. منم یه دفتر گذاشتم برای همین کار.
-------------------------------
1. «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان اللهخبیر بما تعملونو لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون(سوره حشر/ آیه 18) ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا دارید، و هر کس باید بنگرد کهبرای فردای خود از پیش چه فرستاده است و باز از خدا بترسید، در حقیقتخدا بهآن چه میکنید آگاه است. و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او نیزآنان را دچار خود فراموشی کرد، آنان همان نافرمانانند.
2. امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَیْراً اسْتَزَادَ اللَّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْه» (بحار الأنوار، ج67 / 72 ) از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛پس اگر کار خوبی انجام داده بود خدا را شکر کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود استغفار و توبه نماید.
3. حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «ثَمَرَةُ الْمُحاسَبَةِ إصْلاحُ النَّفْسِ؛ (غرر الحکم، ص 362.) نتیجه حسابرسى، اصلاح خویشتن است»
4. امام علی علیه السلام می فرمایند: آفَةُ النُّجْحِ الْکَسَلُ (میزان الحکمه، ج 11،ص 5184 ) آفت موفقیت تنبلی است.
5. حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمودند: لَا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَةِ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ وَ السَّیِّدِ عَبْده» (بحار الأنوار، ج67 / 72 ) انسان مؤمن نخواهد بود، تا این که به حساب نفسش برسد؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش.
6. امام علی علیه السلام : مَنْ دَامَ کَسَلُهُ خَابَ أَمَلُه (میزان الحکمه، ج 11،ص 5184) کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند.
7. امام على(علیه السلام) فرموده است: «مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلى عیب هاهِ وَأَحاطَ بِذُنُوبِهِ وَاسْتَقالَ الذُّنُوبَ وَاَصْلَحَ الْعیب ها (غرر الحکم به نقل از میزان الحکمه، ج 2، ص409) کسى که محاسبه نفس خویش کند بر عیب هاى خویش واقف مى شود، و از گناهانش باخبر مى گردد و از گناه توبه مى کند، و خود را اصلاح مى نماید»