چو آورد این نامه نزدیک من...
- بله. نگاهش کردم. الان هم با خودم آوردمش.... راستش قرآن رو که تو خونه داشتیم ولی کتاب مفاتیح الحیاه رو نگاهی کردم. آیت اللهی نوشته بودن. اونوقت این نوشته سنگین نیست برای من؟
+ بله آیت الله جوادی آملی حفظه الله. نه عزیز سنگین نیست. ساده و روان نوشتن. منتهی برخی جاها روایاتش رو خوبه که با هم صحبت کنیم تا بهتر بدونیم که چه جوری در زندگی مون جاری اش کنیم.
- خود این جاری کردن رو گمونم باید بیشتر برام توضیح بدین ها..
+ به نظر خودت جاری کردن یعنی چی؟
- یعنی اینکه بهش عمل کنیم.
+ درسته. خب حالا چرا برات سوال شد که ممکنه مفهومش رو اشتباه متوجه شده باشی؟
- چون گفتین در رابطه اش با هم صحبت کنیم تا بدونیم چطوری جاری اش کنیم..
+ خیلی پیچیده اش نکن. ساده است. برای اینکه بخواهی چیزی رو
عمل کنی، اول باید بفهمی اش(1)، بعد بدونی چطور می تونی تو زندگی ات پیاده اش کنی.
یا همون چطوری می شه عمل کنی بهش. با شرایط مختلف و غیره...
مثلا اگه تو خونه همه
دارن تلویزیون نگاه می کنن و شما می خواهی شب ها زود بخوابی، باید فکر کنیم (2) که
چطور می شه با این شرایط زود خوابید. این فهمیدن مقدمه است برای اینکه بدونی چه
عملی رو باید جاری کنیم. و اون تفکر برای این هست که عمل رو چگونه بهتر پیاده
کنیم..
صدای ضبط شده را قطع کردم تا بیشتر روی این نکته خانم رسولی
فکر کنم. خب الان می خوام فکر کنم. این فکر کردن به چه درد می خوره که الان می
خوام عملیات فکر کردن رو انجام بدم؟ یادم باشه این رو هم از خانم رسولی بپرسم که
فکر کردن چه جایگاهی داره ... حالا به چی می خواستم فکر کنم الان که صدا رو قطع
کردم؟ . ممممم ... اصلا یادم رفت به چی می خواستم فکر کنم..
دوباره صدا را پخش می کنم تا بتونم مطالبی که حرفش را زدیم، گوش بدهم و برایتان بنویسم:
- چطوری می تونم از قرآن، پیشنهاد بگیرم که برم عمل کنم؟ مثلا دیشب قرآن رو باز کردم ولی چیز خاصی دستگیرم نشد. ایناهاش. اینجاست. دیشب این صفحه اومد. صفحه 176... إِنَّ وَلِیِّـیَ اللّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ (3)
+ چه آیه جالبی. ترجمه اش رو بخون
- بی گمان سرور من خدایی است که قرآن را فرستاد و او شایستگان را سروری و پشتیبانی می کند.(4)
+ احسنت. اساسی ترین نکته در این آیه بیان شده. ولی و سرور و سرپرست ما خداست. کسی که این بسته را فرستاده، این کتاب قرآن را فرستاده، او خداست که ولی و سرپرست ماست.. حالا روی این جملات فکر کن. او ولی ماست. کار ولی چی هست؟ به پدر چرا می گویند ولی؟ مراقبت، حمایت، دوستی، سروری، هدایت(5) و ...
- آقا همین جا وایسین. ولی چه ربطی داره به این بسته؟
+ عزیز قشنگم، به نظرت وقتی قرآن رو باز کردی و آیه ای جلوی چشمت افتاد، اتفاقی بوده؟ خدا از قبل برنامه ریزی نکرده که وقتی باز می کنی این آیه رو ببینی؟ فکر می کنی این آیه مخصوص شما و حال الان شما نیومده؟
- نمی دونم . تا حالا کسی این رو به من نگفته بود. یعنی این آیه برای من اومده؟ اولین آیه ای که باز می کنم چرا باید این باشه؟
+ خیلی قشنگه.. خیلی.. شما بسته رو با فکر و منطقت انتخاب کردی، و وقتی باز کردی، صاحب بسته برات پیام فرستاد که ما سرپرستی ات رو به عهده گرفتیم. و بعد در مورد بسته اش توضیح می ده. می دونی ، یه معنای ظریفی در کلمه "ولی" هست. یه نزدیکی خاصی در این کلمه هست. وقتی خدا ولی تو شد، یه قرابت و نزدیکی بین تو و خدا به وجود می یاد(6). و بعد از اینکه بهت می گه من ولی تو ام، بلافاصه از بسته یاد می کنه.. رابطه ای بین این دو پیدا می کنی؟ رابطه ای که بتونی در زندگی ات جاری اش کنی...
باز هم صدا رو قطع می کنم.. چه رابطه ای می تونه باشه. خدا سرپرستی من رو به عهده گرفت چون من بسته پیشنهادی او را انتخاب کردم. بعد می گه خدایی که قران را فرستاد. چه ربطی به نزدیکی و قرابتی که خانم رسولی می گفت داره.. ببخشید چند دقیقه ای من برم تو فکر ... شما هم فکر کنین ببینین رابطه ای پیدا می کنین؟
دوباره به حرفای خانم رسولی گوش دادم. خدا، ولی، نزدیکی به من، قرآن... یعنی می تونم بگم که وقتی خدا ولی من می شه و به من نزدیکه، اون چیزی رو هم که فرستاده، باید به من نزدیک باشه؟ یعنی قرآن باید به من نزدیک باشه.. مگه خدا نمی خواد از طریق قرآن و این بسته اش من رو سرپرستی کنه، پس می شه که بگیم قرآن هم به من نزدیکه. یا باید نزدیک باشه.
می رم تو فکر. دیگه خیلی جدی تر از قبل. این همه مدت قرآن کنار من بوده ولی نزدیک من نبوده. از من دور بوده .. نه، من از اون دور بودم. من این بسته رو انتخاب نکرده بودم. ولی الان که انتخاب کردم، انگار که قرآن رو آورده ام نزدیک خودم.. یعنی منظور خانم رسولی از ارتباط همین بود؟
-------------------------
1. امام على علیه السلام :اَلعَقلُ یَهدى وَیُنجى، وَالجَهلُ یُغوى وَیُردى؛ (غررالحکم و دررالحکم،ص124) عقل راهنمایى مى کند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى کند و نابود مى گرداند.
2. قالَ أبوعَبْدِاللّهِ علیه السلام: قالَ أمیرُالْمُؤمِنینَ علیه السلام: التَّفَکُّرُ یَدْعُو إلىَ الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ (الکافى: 2/ 55، باب التفکر، حدیث 5؛ بحار الأنوار: 68/ 322، باب 80، حدیث 5.) امام صادق علیه السلام مىفرماید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اندیشه و فکر، انسان را به نیکویى و عمل به آن مى کشاند.
3. سوره اعراف/ آیه 196
4. ترجمه محمد صادقی تهرانی
5. إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى (سوره لیل/ آیه 12) بى گمان ، هدایت ، بر [عهده] ماست.
6. صفت «ولىّ» (سرپرست) » ، بر وزن «فعیل» است که از ریشه «ولى» به معناى قُرب و نزدیکى برگرفته شده است. « الولیّ» على وزن فعیل مشتقّ من «ولی» بمعنى القرب والدنوّ : معجم مقاییس اللغة : ج ۶ ص ۱۴۱ ، المصباح المنیر : ص ۶۷۲ .
وقتى صفت «ولىّ» به خدا نسبت داده مى شود ، مقصود ، این است که او سرپرست کارهاست. در مورد مناسبت این معنا با معناى اصلى ریشه «ولى»، یعنى قُرب و نزدیکى، چنین مى نماید که میان ولىّ به معناى فاعل (سرپرست) و ولىّ به معناى مفعول (سرپرستى شده / فرمان بردار) نزدیکى وجود دارد ؛ زیرا «ولىّ» به معناى مفعول، از «ولىّ» به معناى فاعل ، دنباله روى مى کند و میان آن دو ، فاصله و جدایى نمى افتد ؛ بلکه در واقع ، میان این دو ، رابطه سرپرستى و فرمان بردارى دوستانه و مبتنى بر اعتقاد وجود دارد. } دانش نامه عقاید اسلامی،محمد محمدی ری شهری، ج7، ص 353.