نوشتن از چیزهای دم دستی، هم سخته هم آسون. خوندن این نوشته ها ولی خیلی سخته. چون دم دستی است. خودت می دونی . ولی باید طوری بخونی که انگار تازه می خواهی یاد بگیری. یا طوری بخونی که اگر قبلا عمل نمی کردی، الان عمل کنی. خنثی نباشه رفتار.. و این سخته. چون تکراری هست برات و در عین اینکه تکراری هست، باید خودت رو از این تکرار رها کنی ، و نو، ببینی اش.. نودیدن برای استفاده بردن.. والا که اگر درگیر تکرار نمی شوی و استفاده ات را می بری که مرحبا..
+ پفیلا براش می خرد.. انتظار دارد کودک از او تشکرکند.. تشکر نمی کند.. پفیلا را می خورد و انگار نه انگار.. : این همه برات چیز می خرم ی تشکر هم نمی کنی.. دیگه برات نمی خرم هیچی.
+ مقداری پول نیاز داشت. به او دادم . تشکر کرد اما رفت و دیگر پشتش را هم نگاه نکرد. ناراحت شدم. نه به خاطر پولش، نه. پول که چرک کف دست است. لااقل یک احوالی از من می پرسید من که کمکش کردم...