در ممالک، مالک تدبیر اوست
برای انجام تکالیفش نیاز به خط کش داشت. باید خط ها را اندازه می گرفت تا بتواند بنویسد این خط ها هر کدام چند سانتی متر است. خط کش را آورد و اندازه اش را زد.. 3 سانتی متر. 5 سانتی متر.. و همین طور تند و تند اندازه ها را می نوشت و راحت تشخیص می داد. به خط پنجم و ششم که رسید شروع کردن به حدس زدن که خط بعدی چند سانتی متر است و بعد حدس خود را آزمود. درست حدس زده بود و خوشحال بود.
خط کش برایش یک شاخص شده بود و مدتی که با آن کار کرد، ذهنش توانست خط های دیگر را تشخیص بدهد. انگار که ذهنش نیز، چشمانش نیز، خودشان را نزدیک به شاخص کردند و راحت اندازه گیری را می کردند.
اوایل خیاطی، الگو
که می کشید خط ها کج از آب در می آمد. باید همه را با متر اندازه می زد تا کم و
زیادی نشود. خیلی سختش بود که اینقدر دقیق بخواهد ریز به ریز ساسون ها و درزها را
علامت بزند. چه کوک هایی که به خاطر اندازه های اشتباهش ، باز نکرده بود و دوباره
از اول، کوک نزده بود.
اما حالا که چند سالی
می گذرد، چشمانش شده است متر.. نیم میلی متر هم چیزی کج باشد همان اول می فهمد و
هر چه می خواهند به او ثابت کنند که این خط صاف است قبول نمی کند. خط کش می آورند
و مشخص می شود که بله، نیم میلی متر کج بوده. دیگر چشمان او، برای اندازه گیری
شاخص شده بود.
در زوایای مختلف این داستان ها که نمونه هایش را نیز در زندگی روزمره تان دارید بیاندیشید. چه می یابید. شاخص ها را چگونه می توان در خود نهادینه کرد؟ شاخص حق شدن و عمار شدن...
اما بحث ما الان روی خود شاخص نیست. روی شاخصه ایمان ماست. آیا ما مومن و مسلمانیم؟ اگر روزه می گیریم و نماز می خوانیم و حج و عمره می رویم و می گوییم ما مسلمانیم اما سه چیز در ما نباشد، نه تنها مسلمان نیستیم بلکه منافقیم(1) .. و این شاخص است که فرموده اند: به نماز و روزه و ..افراد نگاه نکنید بلکه به راستگویی و امانت داری افراد نگاه کنید. (2) چقدر این شاخص ها سخت هستند.. وقتی گستره ی مفهوم امانت را بفهمیم ، ادعایمان برای مسلمانی جای تأمل دارد..
تو، مالک خودت نیستی....
یعنی خودت هم دست خودت امانت هستی.. فرزند و همسر و مال و امانت های دیگران بماند.. چقدر خود امانت داری می کنیم؟ تا به حال به صدای اعضا بدنت گوش داده ای؟ دستت از تو چه می خواهد؟ پاهایت چه از تو میخواهند؟ قلب پر تپشت چه چیز را طلب میکند؟
حرف هایم برایت نامفهوم است؟ صدایشان را نشنیده ای؟ اینجا نشنوی، روز قیامت خواهیم شنید(3). گله می کند که مرا ضایع کرد؛ که حق مرا رعایت نکرد؛ او بود که با من، معصیت تو را کرد... و من، چه جوابی دارم که به اعضای وجود خودم بگویم؟
اینجا ، صدایشان را نشنیدم و خواسته هایشان را نفهمیدم... چون گمانم بر این بود که من، مالک آن ها هستم نه همسایه و محافظشان .... وقتی مالک منم، آنها باید به حرفهای من گوش کننند و تحت سلطه من باشند و خواسته های مرا انجام دهند. اما اگر مالک، من نباشم، پس باید هر چه مالکشان می گوید انجام دهند و من مجری خواست مولا و مالکشان هستم ... اگر بفهمم
دستانم میخواهد قوت الهی اش را برای خدمت به کار برد، دهانم می خواهد پاک و طیب باشد، زبانم میخواهد نام و یاد مالکش را جاری سازد، قلبم میخواهد مدام خود را در حضورش بداند و از بودن با او لذت ببرد...اما همه را به بردگی گرفته ام تا خدمت من را بکنند ... اینجا میشودکه خدایم، خودم میشوم (4).
کسی که اله او الله باشد (5)، خودی ندارد که مالک دیگر چیزها بداندش ....
اگر باور کنی تو، مالک خودت نیستی، صدای اعضایت را خواهی شنید که همه میخواهند برای او باشند و کار کنند ... اخلاص را هم خواهی داشت..
این جا هم اگر باور نکنیم که مالک نیستیم، روز قیامت که ظرف ظهور مالکیت مطلق خداوند است، باور که هیچ، معترف خواهیم بود!
*** خیلی زیبا و دقیق، توحیدی که باید در مالکیت خداوند داشته باشیم را بیان کرده اند (حفظه الله). بخوانیم در اینجا
------------------------
1. رسول اکرم صلى الله علیه و آله : ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَ اعتَمَرَ و َقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛ (نهج الفصاحه ص422 ، ح 1280 )
سه چیز است که در هر کس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره کند و بگوید من مسلمانم، کسى که هنگام سخن گفتن دروغ بگوید و وقتى که وعده دهد تخلف نماید و چون امانت بگیرد، خیانت نماید.
2. رسول اکرم صلى الله علیه و آله: لا تَنظُروا إِلى کَثرَةِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ کَثرَةِ الحَجِّ و َالمَعروفِ و َطَنطَنَتِهِم بِاللَّیلِ، و َلکِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَدیثِ و َأَداءِ الامانَةِ؛ (عیون اخبار الرضا ج2، ص51 )
به زیادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به راستگویى و امانتدارى آنها توجه کنید.
3. «ألْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أیْدیهمْ وَ تَشْهَدُ أرْجُلُهُمْ بِما کانوُا یَکْسِبوُنَ».( سوره یس، آیه 65)
امروز بر دهان هاى آنان مهر مى نهیم و دستهایشان با ما سخن مى گویند و پاهایشان بدانچه فراهم مى ساختند گواهى مى دهند
4. أفرأیْتَ مَن اتّخذ إلهَهُ هَواه (سوره جاثیه/ آیه 23)
آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده ...
5. لِلّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا فِیهِنَّ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (سوره مائده، آیه 120)
حاکمیت آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست از
آنِ خداست; و او بر همه چیز تواناست.